منطقه جيرفت وكهنوج، شامل شهرستانهاي جيرفت، كهنوج عنبر آباد، منوجان، رودبار و قلعهگنج با وسعت حدود 50 هزار كيلومتر مربع در جنوب شرقي استان كرمان و در محدوده طول جغرافيايي ¢ 17 و º56 تا ¢ 2 و º 59 و عرض جغرافيايي ¢43 وº26 تا ¢ 35 و º 29 واقع شده است قريب 75 درصد از جمعيت اين منطقه، ساكن روستا بوده و مستقيما از راه فعاليتهاي كشاورزي و دامپروري امرار معاش مي كنند. اين منطقه بيش از 30 درصد سطح زيركشت و 70 درصد توليد استان كرمان و همچنين 4 درصد توليد محصولات كشاورزي كشور را به خود اختصاص داده است. سطح زير كشت محصولات زراعي و باغي منطقه حدود 230 هزار هكتار و توليد سالانه محصولات كشاورزي حدود 5/2 ميليون تن مي باشد. ميانگين بارندگي ساليانه اين منطقه حدود 170 ميليمتر و ميزان آب استحصالي، حدود 5/3 ميليارد متر مكعب است. مهمترين جريان سطحي منطقه رودخانه هليل رود مي باشد كه در واقع بزرگترين رودخانه جنوب شرقي ايران محسوب مي شود. متوسط ارتفاع شهرستان جيرفت از سطح دريا 1100 متر و شهرستان كهنوج 505 متر، معدل درجه حرارت در مناطق جلگه اي 25 و در مناطق كوهستاني 17 درجه سانتيگراد و حداكثر مطلق در مناطق جلگه اي و كوهستاني بترتيب 50 و 32 درجه سانتيگراد و حداقل مطلق نيز به ترتيب2- و 20- درجه سانتيگراد مي باشد .
جيرفت، گهواره تمدن شرق:
جيرفت مركز حوزه فرهنگي جازموريان در جنوب شرقي ايران واقع است. حوزه فرهنگي جازموريان از ديدگاه پژوهشهاي باستانشناسي و تاريخي در اطلس جغرافياي فرهنگي ايران نقش مهمي داشته و از جايگاه ويژهاي برخوردار است.
حوزه فرهنگي جازموريان، تلاقيگاه سه استان كرمان، بلوچستان و هرمزگان است كه از شمال به كوههاي بارز، از جنوب به كوههاي بشاگرد و از غرب به كوههاي بافت "لالهزار" و از شرق به كوههاي مكران محدود ميباشد. هليلرود در غرب و رود بمپور در شرق همراه با رودهاي فصلي كه همگي به هامون جازموريان سرازيراند آن را سيراب ميكنند.
اين رودها و جغرافياي ويژه با بخشهاي ميانكوهي و دشت، منابع غني فلزي و خاكي، شرايط مناسبي براي پديد آمدن زيست جانوري و انساني داشته است. چنانچه به دست آمدن سنگوارههاي جانوري عظيمالجثه در منطقه زهكلوت جازموريان از دوران سوم زمينشناسي و آثار پراكنده از دوران پارينه سنگي و دوران نوسنگي مربوط به هزاره پنجم پيش از ميلاد و دوران شهرنشيني هزاره سوم- دوم پيش از ميلاد و در دوران مفرغ و آهن و دوران تاريخي و اسلامي اين نكته را تأكيد ميكند كه در طول تاريخ يكي از مراكز مهم زيستمحيطي ايران و جهان به شمار ميآمده است.
اين منطقه به سان يك گذرگاه و راهروي طبيعي بين هند، ميانرودان (بينالنهرين) و از جنوب با دريا در ارتباط بوده است. فرهنگهاي اين كانون مهم تمدني همپايه فرهنگهاي شوشان خوزستان، ميانرودان (بينالنهرين)، هاراپا و مهنجوداروي هند و تمدنهاي آسياي ميانه است كه همساني و شباهت مواد فرهنگي آنها بسيار است. شكوفايي تمدن اين منطقه در آغاز شهرنشيني و تشكيل شهر- دولتها در هزاره سوم- دوم پيش از ميلاد است. در اين دوره مسئلة فرهنگ جغرافياي فراعيلامي در اين منطقه و جنوبشرق ايران مطرح است.
از هزاره سوم پيش از ميلاد يعني پنجهزار سال پيش در متون آكادي بينالنهرين ياد شده است كه نارامسين هيأت بازرگاني بلند مرتبه براي خريد چوب، مس و بافته به مكن كه منطبق با اين حوزه فرهنگي جازموريان است، اعزام داشته است. نمونه و نشانههاي بسياري از صادرات آثار سنگي اين دوره در بينالنهرين وجود دارد.
همچنين آثار بيشماري از شهر مردگان (نكروپليس) از اين دوران در جيرفت شناسايي شده است از جمله آن آثار سنگي خاكستري (كلريت) معروف به سنگ صابوني با نقشمايههاي پركار جانوران اسطورهاي است. اين آثار بيانگر وجود فرمانروايي مقتدر و ثروتمند بوده است. فرمانرواي اين منطقه در متون آكادي به نام مانودانو شناخته شده است. اين حوزه فرهنگي در شبكه نظامي جهاني (World System ) قرار داشته است و جيرفت را با ويژگيهاي جغرافيايي مناسبي كه دارد، ميتوان مركز اين فرمانروايي دانست.
دوره تاريخي:
در دوره هخامنشي اين منطقه از ايالتهاي مهم به شمار ميآمده است و در اين روزگار از بخشهاي آن به نام مكن (مك)، گدر يا گدروزيا و اكوفاجيا (منطقه كوهستاني جيرفت) نام برده است. در كتيبه داريوش در شوش، ياد شده كه چوبهاي ستونهاي كاخ شوش از گدر برده شده است. در يورش اسكندر به ايران، طبق گفته اريستوبول همراه وي در گذر از هند به فارس، از اين منطقه گذر كرده است و اسكندر در جيرفت با نئاركوس دريا سالار خود ديدار داشته و از آباداني شهر، منطقه و كاخها و نيايشگاههاي آن نام ميبرد. آثار فرهنگي اين دوران از كاوشهاي باستان شناسي جازموريان در سال 1377 و 1378 بدست آمده كه تأثير فرهنگي يونان بر روي مواد فرهنگي بدست آمده قابل تشخيص است. همچنين از دوره اشكاني و ساساني آثار فراواني در منطقه شناسايي
شده است. در دوره اسلامي، جيرفت مركز و كانون مهم بازرگاني و تمدني تا دوره سلجوقي است. بخش اصلي- حوزه فرهنگي جازموريان، بخش غربي، شاخه هليل رود است كه از شهر بافت سرچشمه گرفته و با طي مسيري حدود 8400 كيلومترمربع به جازموريان ميريزد. در كناره هليل رود به طور پيوسته و گسترده محوطههاي بسياري وجود دارد و جيرفت مركز مهم اين شاخه است.
سراسر اين منطقه وسيع و حاصلخيز بستر مناسبي براي به وجود آمدن هستههاي تمدني در سراسر تاريخ بوده است. تداوم فرهنگي و هنري در تحليل يافته هاي باستان شناسي اين منطقه قابل پيگيري است. چنين مينمايد كه فرزندان همان هنرمنداني كه بر روي اشياي سنگ صابوني نقشمايههاي برجسته نگين نشان پركار به وجود آوردهاند توانستهاند نقشمايههاي پركار جانوري و گياهي با خط نوشتهاي زيبا با ارزشهاي حاكم بر هنر خوشنويسي بر روي سفالينههاي دوره سلجوقي جيرفت را خلق نمايند. اين منطقه داراي توانايي و پتانسيل بالقوه و مناسبي از نظر جغرافيايي و زيستمحيطي براي رشد تمدن و فرهنگ بوده است.
عوامل به وجود آمدن تمدن و فرهنگ در اين پهنه را ميتوان به شرح زير برشمرد:
موقعيت قرار داشتن جغرافيايي خاص بين شرق و غرب و نزديكي به دريا كه به شكل يك راهرو گذرگاه طبيعي درآمده است.منابع آبي مناسب و كافي هليل رود و رودهاي فصلي. خاك حاصلخيز و مناسب كشاورزي ناشي از رسوبگذاري هليل رود و وجود مراتع و منابع دامپروري.
منابع غني جنگلي چوب آورس، فلز، سنگ و ديگر معادن.
اين امكانات، منطقه را در طي تاريخ، مكاني ثروتمند و آباد ساخته و ثروت و منابع آن همواره مورد نظر ديگر كانونهاي تمدني بوده است و همچنين در شبكه بازرگاني و فرهنگي با ديگر تمدنهاي خود قرار داشته است. در دوره اسلامي، شكوفايي شهر قديم جيرفت همپاي نيشابور، ري و جرجان بوده است و شايد از جهتي از ديدگاه گستردگي، پهناوري، صنعتي و بازرگاني از آنان پيشروتر و پيشگام بوده است.
كشف زيگورات:
در زمينة فعاليتهاي ميداني و نتايج به دست آمده در تپه كنار صندل الف بايد از كشف بزرگترين بناي مذهبي پلهاي كه به زيگورات شهرت دارد نام برد. اين ساختار عظيم و بينظير وسعتي برابر با 400 × 400 مترمربع داشته و از ارتفاع آن دو سكو و احتمالاً بخشي از سكوي سوم حدود 17 متر برجاي مانده است. قدمت اين بناي غولآساي يكپارچه همزمان و به احتمال بيشتر اندكي كهنتر از قديمترين زيگورات شناخته شده در بينالنهرين به حدود 2300 پيش از ميلاد ميرسد.
كشف خط:
از يافتههاي مهم ديگر كه به حفريات تپة كنارصندل ب تعلق دارد، كشف بخش كوچكي از يك اثر مهر استوانهاي است كه بر آن علائم خط ديده ميشود. كشف خط براي نخستين بار در جنوب شرق ايران در نيمة نخست هزارة سوم پيش از ميلاد بزرگترين رويداد باستانشناسي در يك قرن اخير به شمار ميآيد و ميتواند چهرة باستانشناسي شرق را به طور كامل دگرگون سازد. اگر چه بخش كوچكي از اين نوشتار به دست آمده است، اما نشان ميدهد كه خطي متفاوت از خط ميخي متداول در بينالنهرين يا ايلام است. اگر آن گونه كه ما ميپنداريم و معتقديم، بقاياي تمدني در دست مطالعه در جيرفت به نيمة نخست هزارة سوم پيش از ميلاد تعلق داشته است، بايد پذيرفت كه ساكنان باستاني حوزة جنوب شرق و به ويژه حوزة هليل رودكهنترين مخترعين خط در تاريخ بشر بودهاند. در هر صورت، كشف خط در جيرفت، صرفنظر از تقدم يا تأخر، همانگونه كه گفته شد يكي از بزرگترين رويدادها در تاريخ باستانشناسي است. زيرا با كشف اين اثر مكتوب نظرية ورود اين بخش از فلات ايران به دوران تاريخي در دوران پادشاهي هخامنشيان به طور كامل اعتبار خود را از دست داده و اين سند مهم نشان ميدهد كه جنوب شرق ايران همانند مصر و بينالنهرين و جنوب غرب ايران در طول نيمة اول هزارة سوم پيش از ميلاد وارد دوران تاريخي شده است.
معرفي فرهنگ و تمدن جيرفت از طريق سخنرانيها و انتشارات در داخل و خارج از كشور
در زمينة معرفي فرهنگ و تمدن شناسايي شده در جيرفت از طريق انتشارات، اين هيأت طي سال 1382 در سطح كشور بسيار فعال بوده است. اما اين فعاليت در خارج از كشور بسيار چشمگيرتر بوده و موفقيت آن در واقع بالاترين در تمامي طول تاريخ باستانشناسي ايران بوده است. نخستين مقاله در شمارة اول پاييز و زمستان سال 1380 مجلة باستان شناسي و تاريخ تحت عنوان "آيا اَرَتَ خاستگاه تمدن سومري است؟ مدارك جديد از كنارة هليل رود: استان كرمان" در تهران و به دنبال آن برونشور نفيسي در قطع خشتي در 20 صفحه در جيرفت منتشر گرديد. سپس كتاب نفيسي تحت عنوان "جيرفت كهنترين تمدن شرق" به زبانهاي فارسي، انگليسي و فرانسه توسط معاونت معرفي و آموزش سازمان ميراث فرهنگي و سازمان انتشارات وزارت ارشاد با همكاري مؤسسه فرهنگي هنري پيشين پژوه به چاپ رسيد. در تعقيب آن سه مقاله در مجله معروف فرانسوي Archeologia كه به نخستين آنها عنوان "گهوارة تمدن شرق" داده شد و سپس يك شمارة اختصاصي متشكل از 9 مقاله توسط باستانشناسان و محققات ايراني، فرانسوي و آمريكايي در مجلة Dossiers archeologie تحت عنوان Jiroft, Fabuleuse Decouverte in Iran در 148 صفحه چاپ و منتشر شد.
از ديگر فعاليتهاي انجام شده شركت در يك مصاحبة مطبوعاتي با شركت پنجاه تن از ارباب جرايد فرانسوي در بهار سال 1382 در شهر پاريس بود كه با موفقيت بسيار همراه شد، زيرا از فرداي آن روز تيتر تمامي روزنامهها و مجلات فرانسوي به اهميت فرهنگي جيرفت اختصاص يافت و به ويژه روزنامههاي بزرگ و معتبري همچون فيگارو، لوموند، ليبراسيون و مانند آن نيمة بالاي صفحة اول خود را به طور كامل به يافتههاي جيرفت و اهميت جيرفت اختصاص دادند.
از فعاليتهاي علمي ديگر در خارج از كشور در پاييز سالجاري ايراد يك سخنراني به دعوت آكادمي علوم فرانسه توسط دكتر يوسف مجيدزاده و آقاي ژان پرو براي اعضاي آن آكادمي در شهر پاريس بود. يادآور ميشود كه آكادمي علوم فرانسه سالي دوبار براي شركت در سخنرانيهاي مربوط به مهمترين رويدادهاي علمي سال جلسة عمومي تشكيل ميدهد. فعاليت علمي ديگر در داخل كشور برگزاري سمينار دو روزة بينالمللي در روزهاي پنجم و ششم اسفندماه در تالار سخنراني موزة ملي در تهران با شركت همة اعضاي ايراني و خارجي هيأت در سال 1382 بود.
از ديگر فعاليت هاي چشمگير كوشش در بالا بردن فرهنگ روستائيان جيرفت در زمينة حفظ و حراست از ميراثهاي فرهنگي را در بر ميگرفت. در اين رهگذر، روزهاي دوشنبه كه براي استراحت هيأت در نظر گرفته شده بود، با قرار قبلي به يكي از روستاهاي منطقه رفته و با كمك تصوير و به زباني ساده به آگاهسازي آنها ميپرداختيم. نتيجة اين حركت فرهنگي بسيار چشمگير بود، زيرا روز بعد از سخنراني تعدادي از مردان، زنان و دانشآموزان تعدادي از ظروف سفالي و سنگ مرمر را كه در خانههاي خود داشتند به عنوان هديه به هيأت تقديم ميكردند.